هدف از پژوهش حاضر، مقایسه اثر درمان فعالسازیِ رفتاریِ گروهی و شناخت درمانیِ گروهی بر هیجان های مثبت و منفی و فرایندهای تنظیم هیجان بود.شرکت کنندگان 27 نفر از دانشجویان دانشگاه های تهران با علائم افسردگی و اضطرابِ فرونشانگانی بودند که با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شد چکیده کامل
هدف از پژوهش حاضر، مقایسه اثر درمان فعالسازیِ رفتاریِ گروهی و شناخت درمانیِ گروهی بر هیجان های مثبت و منفی و فرایندهای تنظیم هیجان بود.شرکت کنندگان 27 نفر از دانشجویان دانشگاه های تهران با علائم افسردگی و اضطرابِ فرونشانگانی بودند که با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و سپس به طور تصادفی به دو گروه تقسیم شدند. یک گروه تحت 8 جلسه درمان فعال سازی رفتاری گروهی قرار گرفتند و گروه دیگر در 8 جلسة شناختدرمانی گروهی شرکت کردند. شرکت کنندگان پیش از درمان و پس از درمان مقیاس عاطفه مثبت و عاطفه منفی (PANAS) و پـرسشـنامه تنـظیم هیجان (ERQ) را تـکمیل کـردند. نتـایـج نشـان می دهند کـه بـه لحاظ افـزایش هیجـانهـای مثبـت، درمان فعالسازی رفتاریِ گروهی تفاوت معناداری با شناختدرمانیِ گروهی دارد ولی از نظر هیجان منفی تفاوت معناداری بین این دو درمان دیده نمیشود. از نظر فرایندهای تنظیم هیجان تفاوتهایی بین این دو درمان مشاهده شد.
پرونده مقاله
هدف از پژوهش حاضر، بررسي اثربخشی آموزش مهارت تنظیم هیجانِ مبتنی بر رفتاردرمانی دیالکتیک (DBT) در کاهش افسردگی نوجوانانِ تحت پوششِ سازمان بهزیستیِ شهرستان ملارد از توابع استان تهران بوده است. پژوهش حاضر نيمه آزمايشي با طرح پيش آزمون ـ پس آزمون با گروه کنترل است. جامعة پ چکیده کامل
هدف از پژوهش حاضر، بررسي اثربخشی آموزش مهارت تنظیم هیجانِ مبتنی بر رفتاردرمانی دیالکتیک (DBT) در کاهش افسردگی نوجوانانِ تحت پوششِ سازمان بهزیستیِ شهرستان ملارد از توابع استان تهران بوده است. پژوهش حاضر نيمه آزمايشي با طرح پيش آزمون ـ پس آزمون با گروه کنترل است. جامعة پژوهش مشتمل است بر پسران نوجوان در مقطع سنی 12 تا 18 سال که در سال 1393 در شهرستان ملارد تحت پوشش سازمان بهزیستـی بودنـد. به جهـت انتخـاب نمونـه، از روش نمون گیری هدفمند استفاده شد. حجم نمونة پژوهش 20 نفـر بود. شرکت کنندگان پس از انتخـاب اولیـه، به طـور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند (دو گروه 10 نفره). سپس مداخلات درمانی در 8 جلسة دو ساعته در گـروه آزمايش به اجرا درآمد، درحالی که گروه کنترل هيچ گونه مداخلـه اي دریـافت نکرد. برای جمع-آوری داده ها در مراحل پیش آزمون و پس آزمون، از مقیاس افسردگی بک (BDI) استفاده شد تحليل کوواريانس داده ها نشان داد که آموزش مهارت تنظیم هیجانِ مبتنی بر رفتاردرمانیِ دیالکتیک در کاهش افسردگی نوجوانان مؤثر است (05/0>P). رفتاردرمانی دیالکتیک با اعتباربخشی به مراجع، باعث پذیرش مشکلات هیجانی می شود که این پذیرش در نهایت به تسهیل تغییرات منجر می گردد.
پرونده مقاله
هدف از پژوهش حاضر، بررسي اثربخشی آموزش مهارت تنظیم هیجانِ مبتنی بر رفتاردرمانی دیالکتیک (DBT) در کاهش افسردگی نوجوانانِ تحت پوششِ سازمان بهزیستیِ شهرستان ملارد از توابع استان تهران بوده است. پژوهش حاضر نيمه آزمايشي با طرح پيش آزمون ـ پس آزمون با گروه کنترل است. جامعة پژ چکیده کامل
هدف از پژوهش حاضر، بررسي اثربخشی آموزش مهارت تنظیم هیجانِ مبتنی بر رفتاردرمانی دیالکتیک (DBT) در کاهش افسردگی نوجوانانِ تحت پوششِ سازمان بهزیستیِ شهرستان ملارد از توابع استان تهران بوده است. پژوهش حاضر نيمه آزمايشي با طرح پيش آزمون ـ پس آزمون با گروه کنترل است. جامعة پژوهش مشتمل است بر پسران نوجوان در مقطع سنی 12 تا 18 سال که در سال 1393 در شهرستان ملارد تحت پوشش سازمان بهزیستـی بودنـد. به جهـت انتخـاب نمونـه، از روش نمونه گیری هدفمند استفاده شد. حجم نمونة پژوهش 20 نفـر بود. شرکت-کنندگان پس از انتخـاب اولیـه، به طـور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند (دو گروه 10 نفره). سپس مداخلات درمانی در 8 جلسة دو ساعته در گـروه آزمايش به اجرا درآمد، درحالی که گروه کنترل هيچ گونه مداخلـه اي دریـافت نکرد. برای جمع آوری داده ها در مراحل پیش آزمون و پس آزمون، از مقیاس افسردگی بک (BDI) استفاده شد تحليل کوواريانس داده ها نشان داد که آموزش مهارت تنظیم هیجانِ مبتنی بر رفتاردرمانیِ دیالکتیک در کاهش افسردگی نوجوانان مؤثر است (05/0>P). رفتاردرمانی دیالکتیک با اعتباربخشی به مراجع، باعث پذیرش مشکلات هیجانی می شود که این پذیرش در نهایت به تسهیل تغییرات منجر می گردد.
پرونده مقاله
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثر بخشی الگوی زوج درمـانگریِ تلفیقـیِ خـودتنظیم گری ـ دلبستگی بر تکانشگریِ ناکارآمد و دشواری های تنظیم هیجان در زوج ها انجام شد. این مطالعه یک پژوهش نیمهآزمایشی دارای طــرح پيش-آزمـون ـ پس آزمون همـراه با گروه کنترل است. از بین زوج های مراجعه ك چکیده کامل
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثر بخشی الگوی زوج درمـانگریِ تلفیقـیِ خـودتنظیم گری ـ دلبستگی بر تکانشگریِ ناکارآمد و دشواری های تنظیم هیجان در زوج ها انجام شد. این مطالعه یک پژوهش نیمهآزمایشی دارای طــرح پيش-آزمـون ـ پس آزمون همـراه با گروه کنترل است. از بین زوج های مراجعه كننده به مراكز مشاورة شهرستان خرمآباد، تعداد 22 زوج انتخاب شدند و به گونة تصادفي، در گروه های آزمایش و کنترل، گمارده شدند. قبل از اجرای جلسات زوج درمانی، در پیش آزمون، مقیاس تکانشگری ناکارآمد (DIS) و مقیاس دشواری های تنظیم هیجان (DERS) در مورد تمامی زوج ها اجرا گردید. سپس زوج های گروه آزمایش در جلسات برنامة زوج درمانگری تلفیقیِ خودتنظیم گری ـ دلبستگی شرکت کردند، اما گروه کنترل، درمانی دریافت نکرد. بعد از اتمام جلسات درمانی، در پسآزمون، زوج های دو گروه مجدداً به همان مقیاس ها پاسخ دادند و داده های حاصل با استفاده از روش تحلیل کوواریانس چند متغیری(مانکووا) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان دادند که پس از کنترل اثرِ پیش آزمون، اثرِ عضویت گروه بر ترکیب خطی متغیرهای وابستة تکانشگریِ ناکارآمد و دشواری های تنظیم هیجان، معنادار بود. تحلیل کوواریانس تک متغیری نیز نشان داد که الگوی زوج-درمانگری تلفیقیِ خودتنظیم گری ـ دلبستگی در مقایسه با گروه کنترل، تأثیر معناداری بر کاهش تکانشگری ناکارآمد و دشواری های تنظیم هیجان گذاشته است (به جزء بر دشواریِ دست زدن به رفتار هدفمند). در نتیجه، زوج درمانگری تلفیقیِ خود تنظیم گری ـ دلبستگی به منزلة یک درمان مفید، می تواند در کاهش تکانشگریِ ناکارآمد و دشواری های تنظیم هیجان در زوج ها مؤثر باشد.
پرونده مقاله
هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی برنامۀ تنظیم هیجان به روش طرحواره رمانیِ هیجانی بر تابآوری پریشانی و توانمندی در مادرانِ کودکان مبتلا به اختلال درخودماندگی است. روش پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیشآزمون ـ پسآزمون با گروه گواه است. جامعة آماري اين پژوهش مشتمل بر همۀ مادران چکیده کامل
هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی برنامۀ تنظیم هیجان به روش طرحواره رمانیِ هیجانی بر تابآوری پریشانی و توانمندی در مادرانِ کودکان مبتلا به اختلال درخودماندگی است. روش پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیشآزمون ـ پسآزمون با گروه گواه است. جامعة آماري اين پژوهش مشتمل بر همۀ مادران کودکان دچار اختلال درخودماندگی در شهر اصفهان بود. نمونه از 40 نفر تشکیل شد که به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند و بهطور تصادفی، در دو گروه آزمایش و گواه جایگزین گردیدند. متغیر مستقل، مداخلة تنظیم هیجان به روش طرحواره درمانی هیجانیِ لیهی است که در 8 جلسه، بر گروه آزمایش اجرا شد. ابزارهای پژوهش عبارتند از مقیاس توانمندی خانواده (FES) و مقیاس تابآوری پریشانی (DTS). برای تحلیل دادهها از تحلیل کوواریانس استفاده شد. یافتههای پژوهش نشان می دهند که مداخلة تنظیم هیجانِ گروهی به روش طرحواره درمانیِ هیجانی در مادرانِ دارای فرزند دچار اختلال درخودماندگی، باعث افزایش توانمندی و تابآوری پریشانی میشود (01/0P<).
پرونده مقاله